هدف اولیهی شبکههای اجتماعی در زمان به وجود آمدن، کمک به ایجاد روابط در سراسر جهان بوده که نوعی انقلاب به حساب میآید. کیفیت بسیار بالا رسانههای اجتماعی در به اشتراکگذاری سریع و بدون مرز اطلاعات، باعث رشد فعالیتهای منفی مانند جاسوسی، ایجاد تبعیض، تعصب و نفرت شده است. این بستر به ویژه روی جوامعی که از روی سادهلوحی و عدم دانش کافی دربارهی خوب و بد بودن یک موضوع یا فرد صحبت میکنند، تأثیر میگذارد.
در بسیاری از موارد رسانههای اجتماعی نقش مهمی را در کشورهای فقیر بازی میکنند. شبکههای اجتماعی برای برنامهریزی جنبشهای اعتراضی عظیم علیه بیعدالتی، اقدامات دولتی برای مقابله با نگرانیها، افشای موارد تقلب، فساد، ظهور متفکران و استعدادهای جدید مفید واقع شدهاند؛ با وجود این عدهای معتقدند معایب و خطرات این بسترها برای ملتهای قربانی فراتر از کشورهای پیشرفته خواهد بود.
برای نمونه افغانستان دارای جمعیت بالایی از افرادی با تحصیلات پایین است که به شکل کورکورانه و بدون داشتن آگاهی لازم در دنیای رسانههای اجتماعی غرق شده و گرفتار اطلاعات جعلی و جنگ افروزانه میشوند. رسانههای اجتماعی به شکل خستگیناپذیری به تلاش خود برای شکل دادن به افکار عمومی ادامه میدهند. به غیر از مشکلات جهانی مرتبط با این حوزه، ستمگرانی که این ملت را بمباران کرده و بسیاری از مردم آن را قتلعام کردهاند، در تلاش هستند با سو استفاده از این بستر، اختلالات روحی و روانی به وجود آورده و به اختلافات قومی و مذهبی دامن بزنند.
شبکههای اجتماعی با سرعتبالای جابهجایی دادهها در مورد هرگونه جنبش و حتی رویدادهای ظریف در جامعه، توانایی شعلهورتر کردن آتش دشمنیها را در مناطق حساس دارند. قدرت نظارت بر دادهها میتواند صحبتهای کاربران در پیامرسانها را بازیابی کرده، موقعیت جغرافیایی دقیق آنها را شناسایی کند. به علاوه از این قدرت میتوان برای ایجاد یک طرح کلی از گرایشها، علاقهمندیها و رازهای یک جامعه استفاده کرد. گسترش شبکههای اجتماعی رایگان یا نسخههای جدید تلفنهای هوشمند در بازار، جاسوسی سایبری را امکانپذیر کرده است.
افغانستان درگیر یک جنگ از پیش تعیین شدهی کلمات، نظرات، زبانها، فرقهها و مناطق، برای فریب ذهنها شده است. برای نمونه مجرمان اجیر شده، با ساخت حسابهای کاربری جعلی به اسم افراد مشهور، پستهای تحریکآمیز در زمینههای مختلف ارسال میکنند تا موجی از تنشهای زبانی، دینی، قومی و نژادی ایجاد بشود.
مبلغان پنهان جنگ برای ایجاد یک جنگ نرم -به جای یک نبرد مسلحانه که هماکنون شدید هم است- بودجههای هنگفتی را در نظر میگیرند. این موضوع با توجه به فقدان یک سامانهی پیشرفتهی امینت سایبری در کشورهای فقیری مانند افغانستان منطقی به نظر میرسد. جرایمی مرتبط با فضای مجازی (رسانههای اجتماعی) که با عنوان «جرم سایبری» شناخته میشوند، در بسیاری از کشورها مجازاتهای مختلفی برای آن در نظر گرفته شده است؛ اما کمبود قوانین مشابه در افغانستان باعث شده است تا مجرمین سایبری به خود اجازه دهند به راحتی در این فضا فعالیت بکنند.
هماکنون کمپینهایی در رسانههای اجتماعی موجود در افغانستان ایجاد شده است که با به اشتراکگذاری پستهای ترسناک، مردم آن را مجبور به مهاجرت میکنند. با وجود اینکه خشونت احتمالاً در بالاترین حد خود قرار دارد؛ اما مبلغان شرور، تهدید مهاجرت نخبگان را تقویت کرده و با ایجاد تفرقه و ناامیدی، امید به آینده را در دل مردم از بین میبرند.
بر اساس ادعای مطرح شده از سوی رویترز در سال ۲۰۱۴:
ایران از بستر رسانههای اجتماعی برای انجام کارهای اطلاعاتی استفاده میکند. هکرهای ایرانی با ساخت حسابهای کاربری جعلی در این رسانهها، به جاسوسی از ارتش، رهبران سیاسی، سفیران و کارکنان آمریکا، اسرائیل، افغانستان، انگلیس، عراق، عربستان سعودی و سوریه میپردازند و در انجام این کار نیز موفق هستند.
با توجه به گزارش بالا هکرهای ایرانی با ساخت حسابهای کاربری به اسم افراد مشهور یا پیمانکاران دفاعی با دوستان، بستگان و اطرافیان هدف در فیسبوک و توییتر ارتباط برقرار میکردند.
مداخلهی سایبری در افغانستان ناامن برای ایران کار مشکلی نیست. به همین علت است که دولت پاکستان با آمریکا متحد شده است. آنها معتقدند یک ملت هرگز با ویرانیها و بمباران شدن تسلیم نمیشود؛ مگر اینکه ذهن مردم آن به سمت یک گرداب روانی فاسد کشیده شود.
دولت آمریکا به دریافت دادهها از سراسر رسانههای اجتماعی نیاز دارد تا بتواند جنبشهای انقلابی، طغیانهای اجتماعی، شورش و تظاهرات را نه تنها در کشور خود بلکه در مناطق اشغال شدهای مانند افغانستان کنترل کند. برای نمونه میتوان به فعالیتهای فیسبوک و توییتر در آمریکا اشاره کرد. بر اساس بعضی از گزارشهای تحلیلی، احساسات و واکنشهای ایجاد شده بر اثر ۲۹ میلیون پیام منتشر شده در این دو رسانه در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، در مورد ۴ رویداد مختلف، باعث به وجود آمدن جنبش «Black Lives Matter» شد. این جنبش یک حس همبستگی را در میان سیاهپوستان شکل داده، باعث انجام تظاهرات گسترده در آمریکا شد.
با توجه به گزارش روزنامهی الحیات (Al-Hayat daily)، فیسبوک برای اسرائیل، حکم یک سلاح هوشمند اطلاعاتی را دارد. رژیم صهیونیستی از طریق این بستر زندگی مردم فلسطین را زیر نظر گرفته، اقدام به جمعآوری اطلاعات مهم در مورد اهداف خود میکند.
بر اساس گزارش یاد شده، سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، تعداد بیشماری حساب کاربری در فیسبوک ایجاد کرده و هرکدام از کارمندان خود را مسئول مدیریت چند عدد از آنها کرد. این رژیم نسبت به جمعآوری اطلاعات در مورد گرایش جنبشهای مقاومتی، شرایط ذهنی و روحی و واکنش عمومی به وقایع مرگبار کنجکاو است.
مأموران بعد از به دست آوردن آدرس آی.پی هدف لینکهایی از موسیقی، ویدئو و تصویر برای وی ارسال میکنند. در صورتی که هدف روی این لینکها کلیک کند، آلوده شده و هکرها به اطلاعات شخص مورد نظر خود دسترسی یافته و شروع به نظارت و ثبت فعالیتهای فرد میکنند. برای مصر دولت مصر بعد از اینکه متوجه اهداف جاسوسی رژیم صهیونیستی شد، استفاده از پیامرسان وایبر را در ارتش ممنوع کرد.
وایبر توسط فردی آمریکایی-اسرائیلی به نام تالمن مارکو (Talmon Marco)، فارغالتحصیل علوم رایانه از دانشگاه تلاویو و یکی از کارآزمودههای نیروی دفاعی آن، ایجاد شد. این برنامه با هر هدفی که ساخته شده باشد میتواند دادههای صوتی و متنی سراسر جهان را بازیابی بکند.
وبگاههای رسانههای اجتماعی در جامعهی عرب نیز تأثیر بسزایی گذاشته و به برقراری ارتباط سریع بین مخالفین و شرکت در اعتراضهای سیاسی کمک کرده است.
تعدادی از دولتها دسترسی به رسانههای اجتماعی را محدود کردهاند. برای نمونه از هر ۱۰ مصری و تونسی، ۹ نفر برای آگاهیرسانی از این بستر استفاده میکنند؛ اما این آمار برای مردم سوریه و یمن بسیار پایینتر است.
در تنش بین روسیه و اوکراین نیز رییس جمهور اوکراین دسترسی به رسانههای اجتماعی روسی را مانند «Vkontakte» و «Odnoklassnik» به نشانهی تحریم روسیه ممنوع کرد.